پراگماتیسم یا عملگرایی شیوه ای است که برای حل مسائل می توان از آن استفاده کرد.این ایده که اولین بار توسط فیلسوف آمریکایی به نام پیرس مطرح شد و بوسیله ویلیام جیمز و دیووئی بسط داده شد تا کنون نتایج خوبی در کشورهای پیشرفته و به خصوص آمریکا به همراه داشته است.هدف از این تحقیق آن بود تا با آشنایی با این فلسفه روشها و ابزارهای اجرای عملی این فلسفه بررسی شود. روش تحقیق آن به صورت توصیفی و کتابخانه ای است. یکی از مهمترین ابزارهایی که برای عملی کردن پراگماتیسم استفاده شده است ((اجتماع پژوهشی)) می باشد. پراگماتیسم سه رکن اصلی را برای شکل گیری و اجرای این اجتماع معرفی می کند که شامل موقعیت بغرنج و یا مسئله دار، رویکرد علمی و دموکراسی مشارکتی می باشد. پراگماتیسم می تواند در سازمان ها به عنوان یک ابزار سودمند استفاده شود. مدیران باید با شیوه ای مثل اجتماع پژوهشی آشنا شوند چرا که اجتماع پژوهشی یک اجتماع بین الأذهانی است و می توان با آن ارتباط مؤثر نه تنها در سطح سازمان بلکه در سطح کل جامعه برقرار کرد. مهمترین دستاورد اجتماع پژوهشی ایجاد یک جامعه با دموکراسی مشارکتی است بنابراین اگر بنا باشد که مدیران به جامعه و سازمان خدمت کنند آن ها باید مسئله را در ابتدا بررسی کنند سپس از نگرش های علمی و ابزار های علمی برای حل آن مسائل استفاده کنند و برای نیل به این هدف نه تنها باید از کارمندان زیر دست خود بلکه باید از نظرات افراد جامعه و شهروندان بهره ببرد. سرانجام توصیه هایی برای استفاده از آن در کشور ما ایران ارائه شده است تا بتوان جای پایی را برای تشکیل و توسعه چنین اجتماعاتی را بوجود آورد.

در اواخر قرن19 یک روش فلسفی موسوم به pragmatism در آمریکا توسط بعضی از متفکران(ویلیام جیمز،چارلز سندرس پیرس،جان دیویی)به ظهور رسید.به نظر این متفکران پراگماتیسم انقلابی است علیه ایدالیسم و کاوشهای عقلی محض که هیچ فایده ای برای انسان ندارد در حالی که این فلسفه روشی است در حالی مسائل عقلی که می تواند در سیر ترقی انسان بسیار سودمند باشد.این روش فلسفس همچون انقلابی بود علیه سیرت و سنت بی حاصل در مدارس آمریکایی و سیرت و سنت بیهوده مابعد الطبیعی که در اروپای آن موقع در حال جلوه گیری بود.اصحاب مصلحت عملی دریافتند که روش و نطریه شان در حل مسائل عقلی و در پیش بردن سیر ترقی انسان سودمند تواند بود.

پراگماتیسم چیست؟

واژه پراگماتیسم مشتق از وازه یونانی pragma به معنی عمل است.این واژه اولین بار توسط چارلز سندرس پیرس منطق دان آمریکایی به کار برده شدومقصود او از به کار بردن این واژه روشی برای حل کردن ارزشیابی مسائل عقلی بود.اما به تدریج معنای پراگماتیسم تغییر کرد. در روش پراگماتیکی مطلقاً هیچ چیز تازه ای وجود ندارد.پراگماتیسم بیانگر رویکردی کاملاً آشنا در فلسفه یعنی همان رویکرد تجربه گرایانه است.

واژه پراگماتیسم به معنای وسیعتر  یعنی نوعی (نظریه حقیقت)در قبال دو نظریه ی معروف دیگر در باب حقیقت یا صدق- نظریه مطابقت(correspondence theory of trouth)که حقیقت عبارت است از مطابقت گزارها با واقعیت خارجی آن می داند که ارسطو و فلاسفه اسلامی به این نظریه معتقدند نظریه ی پیوستگی(coherence theory of trouth)که فلاسفه غرب از دکارت به بعد معمولاً آن را پذیرفته اند و به معنای هماهنگی اجزای یک نطریه است.نظریه پراگماتیسم معتقد است یک عقیده در صورتی حقیقی است که هر گاه عمل مطابق ان واقع شود،به طور تجربی نتایج رضایت بخش و محسوس به بار آورد،یعنی حقیقت باید به مثابه رابطه پیامدهای رضایت بخش و محسوس با اعمالی که از عقاید معین ناشی می شود در نظر گرفته شود.حقیقت چیزی جز این نیست که تصورات تنها تا آن جا حقیقی اند که ما را در ایجاد رابطه ای رضایتی بخش با دیگر بخشهای تجربه مان یاری رسانند.هر نطری که ما را کامیابانه از قسمتی از تجربه مان به قسمت دیگر آن ببرد چیزها را به گونه ای رضایت بخش به هم ربط دهد،تضمین شده باشد،امور را ساده کند و در نیروی کار صرفه جویی به عمل آورد.به همان اندازه،تا همان جا و به گونه ای ابزار وار حقیقی است.این جمله اخیر به صورت کاملاً روشن ملاک حقیقی بودن یک نظریه را افاده عملی ان به صورت رضایت بخش می داند که در اشکال ساده تضمین شده و تجارب مرتبط نمودار می شود.به عبارت دیگر ، استفاده عملی ، برای ما یک حالت رضایت بخش به ارمغان آورد.رضایت بخش بودن نیز یعنی این رأی مثلاً با مجموع دلبستگی های وجودی بشر سازگار باشد.مقصود این است که اگر این رأی را بپذیریم،در هیچ جا از وجود خودمامپن احساس تعارض و مشکل نمی کنیم.

معنای فلسفی پراگماتیسم:

ریشه آن یک کلمه یونانی به نام پراگما – نظر دکترین است که عنوان معیار برای حقیقت به ارزش عمل اتکا دارد.با توجه به این که حقیقت مطلق وجود ندارد و واقعیت چیزی نیست جز موفقیت این پراگماتیسم به وسیله ی پیرس در سال 1879 فرموله شد و به وسیله جیمز و دیوئی توسعه پیدا کرده است که این تأثیر عمده ای در کشور آمریکا دارد و در آن جا به کار گرفته شده است.

روش تحقیق:

در این تحقیق از روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای استفاده شده است.

اجتماع پژوهش:

فلسفه پراگماتیسم برای اثبات خود از ابزاری به نام اجتماع پژوهش استفاده می کند،اجتماع پژوهش به معنی گروهی از افراد است که در یک روند پژوهش تجربی/نظری راجع به یک مسئله درگیر می شود افرادی که به چنین اجتماعاتی تعلق دارتد بر مبنای سه عنصر با یکدیگر مرتبط می شوند.

1.وجود یک موقعیت مسئله دار و بغرنج که باید حل شوند.

2.علم مورد نیاز برای حل آن مسئله

3.در روشهای دمکراتیک که با راه حل عملی هماهنگ باشد.

به عقیده جان دیوئی تمرکز بر یک وضعیت بغرنج و مسئله دار ضروری است زیرا این به اجتماع کمک می کند حول مسئله ای که نیاز به راه حل دارد شکل بگیرد.اعضاء یک جامعه پژوهشی باید برای آن وضعیت بغرنج نگرشی علمی داشته باشد و برای نشان دادن مسئله تئوری و روش را به عنوان ابزار بنگرد . در واقع جوامع پژوهشی باید دمکراتیک باشند.آن ها باید ارزش ها و آرمانهایی مثل آزادی ،برابری و کارایی را در رسیدن به اهداف در نظر بگیرند.در واقع اجتماع پژوهشی یک مفهوم قدرتمند(هر چند که خالی از عیب نیست)که حقیقت و دانشی را تشخیص می دهد که پدیده های اجتماعی هستند.

جان دیوئی با پیروی از پیرس علم را برای ارائه روش های محکم و دقیق برای حل مسائل و کسب اطلاعات در خصوص فهم جهان در نظر گرفت.اما علم به عنوان غایت و هدف نهایی یا تنها شیوه ی فهم جهان تلقی نمی شود.به عقیده دیوئی ممکن است ابزار های دیگر تجربه مثل شعور عام یا هنر و فعالیت کسب آگاهی از طرف آن ها همچنین می تواند فهم انسان را غنی کند.به عقیده دیوئی ، پژوهش در واقع تغییر شکل جهت دار یا کنترل شده یک وضعیت نا معین به وضعیتی است که در تمایزات اجزایش معین می شود و روابطش برای تبدیل عناصر وضعیت اصلی به یک کل واحد معین و مشخص می شود.از نطر دیوئی و کاربرد نطریه اش تحت عنوان اجتماع پژوهش در  مدیریت

دولتی ،خاطر نشان می کند که این عدم قطعیت کٌشی است که نیاز به پژوهش را مبرم می سازد اما هیچ معیار کلی و جهانی وجود ندارد که به وسیله آن شخص بتوان محصول پژوهش را مورد سنجش قرار بدهد در واقع این اجتماع واقعی متأثر و تأثیرگذار است که تصمیم می گیرد چه نظراتی،اخلاقی و مفید هستند.بنابراین می توان گفت که اجتماع پژوهش منهدم کلیدی پراگماتیسم است که در ابتدا توسط پیرس مطرح شده و دیوئی آن را بسط داد.

ارتباط پراگماتیسم با سازمان ها:

مطالعات سازمانی تحت تأثیر پراگماتیسم آمریکایی قرار نگرفته اند گرچه لازم است تأکید کنیم که تأثیر آن به ندرت تأیید شده است.کتاب های درسی مدیریت به ندرت پراگماتیسم آمریکایی را به خوانندگان خود معرفی می کند.اما همین کتاب ها احتمالاً از تئوری های سازمانی بحث می کنند که این تئوری ها بر اساس نوشته های فلاسفه پراگماتیسم شکل گرفته اند .در این مقاله هدف این است که نشان دهیم که پراگماتیسم چه ارتباطی با سازمان ها دارد و چه تأثیری می تواند بر سازمان ها داشته باشد.در این مقاله ما از نظرات تعدادی از نویسندگان استفاده می کنیم که پراگماتیسم را در مباحث مدیریت و سازمانی دخالت دادند و دقدقه این نویسندگان آن بوده که از آن جا که فرایندهای سازمانی و روشهای سازمان دینامیک و در طی زمان تغییر می کند لذا نمی توان وضعیت ثابتی برای یک سازمان قائل شد.چنین مباحثی رفته رفته در مسائل مدیریتی شتاب می گیرد و بینش های خود را از ادبیات پراگماتیسم می گیرداجتماع پژوهشی یک اصل سازمان دهنده بشمار می آید ومی تواند در زمینه های مختلف مدیریت دولتی بکار برده شود. همچنین بوسیله اجماع پژوهشی می توان اختلاف نظرها در مدیریت دولتی بر سر دوگانگی تئوری-عمل ،نقشتخصص وروشهای به فعلیت درآوردن دمکراسی در عمل بر طرف کند.اصل سازماندهی اجماع پژوهشی باید مدیران دولتی اندیشمندان را قادر سازد تا از این ابزارها برای حل مسائل استفاده کند.هیچ عقیده قطعی وجود ندارد که نشان دهد این تکنیکها راه حل قطعی دارند. بلکه این تکنیکها در واقع اطلاعاتی برای استفاده اجماع از آنها پیشنهاد می کند. اجماع پژوهشی جذابیت خاصی برای مدیریت دولتی دارد زیرا این گرایشی است که از یک رویکرد دمکراتیک برای تعریف مسئله وتفسیر پیامدها استفاده می کند. ودر عین حال می توان از این طریق برای روشهای حقیقت یابی ، تجزیه وتحلیل وتصمیم گیری دمکراتیک استفاده کند.

اجتماع پژوهشی صرفاً یک روش خشک وثابت نیست مثل TQMبلکه یک اصل سازمان دهنده است که زمینه های موثری برای توسعه روشها فراهم می کند. همانگونه که در بخش پیشین بحث شد لازمه پژوهش وحل مسئله ایجاد نوعی تردید می باشد . روشهای علمی از این خاصیت برخوردار می باشند که به بهترین نحو به تردیدها ی ما پاسخ مناسب دهند بنابراین هیچ قطعیتی وجود نداردوافرادی که عقاید خشک ،ثابت ومتعصبانه دارند نمی توانند در این اجتماعات شرکت کنند.عاقبت چه می شود؟شخص ممکن است سوال کند که پراگماتیسم و خصوصاً عنصر اصلی آن اجتماع پژوهشی به چه درد می خورد أیده اجتماع پژوهشی برای کاربرد آن در مدیریت دولتی هنوز چندان به مرحله عمل نرسیده و در حد یک آرمان باقی مانده است.اجتماع پژهشی از همه طرف مورد نقد و حمله قرار می گیرد.دانشمندانی که می خواهند مدیریت دولتی خودش را از شیوه های علمی کنار بگذارد سخت در اشتباه هستند،سایرین می توانند به دنیای سیاستهای قدرت(بوردکراتیک و امثال آن)اشاره کنند و اجتماع پژوهشی را به عوان یک روئیای دست نیافتنی تلقی کنند.اقتصاد دانان ممکن است سوال کنند خودمنفعتی کجاست؟از نقطه نظر پراگماتیسم کلاسیکهمه این موضوعات می توانند نقطه عظیمت برای پژوهش بیشتر باشد. اجتماع پژوهشی ابزار مفهومی است که مدیران می توانند برای کمک به خودشان،برای تفسیر و کسب تجربه استفاده کنند.به علاوه مدیران دولتی که آگاهانه از اجتماع پژوهشی به عنوان یک ساختار مفهومی استفاده می کنند باید بهتر بتوانند تجربه ی جمعی و تاریخی اجتماع سازمانی خود را درک کنند.مدیران آگاه می توانند از یک اجتماع نه چندان آگاه نسبت به مدیر نا آگاه تجربه بیشتری کسب بکنند.یعنی اگر مدیر آگاه باشد می تواند با آگاهی خود از اجتماعی که دانش کمتری دارد بهتر تجربه کسب بکند بعلاوه مدیر آگاه در پی نهادینه کردن روش ها(یا بهبود دائمی)برای افزایش مستمر آگاهی اجتماع می باشد.مدیر آگاه در پی آموزش به یک اجتماع پژوهشی برای گوش دادن به حرفهای دیگران اشتراک عقاید،یادگیری و اقناع می باشدظاهراً موقعیتهای بغرنج جداگانه ای در مدیریت دولتی وجود دارد که در آن مدیران ممکن است از اجتماع پژوهشی به عنوان یک کنز مفهومی سودمند استفاده کنند.مثالهای زیر نشان می دهد که اجتماع پژوهشی یک اصل سازمان دهنده است که می توان در انواعی از محیط ها برای کمک به فهم مدیران که چه کاری انجام می دهند و چگونه منافع عمومی را در نظر بگیرند استفاده شود هر زمان که یک مسئله به کمیته مدیر اجتماعی پژوهشی ارجاع داده شود می توان از آن به عنوان یک چهارچوب مفهومی استفاده کرد اگر روح دموکراسی مشارکتی مسلط شود گردهمایی ها مدنی خواهند شد.این امر به تنهایی ممکن است زندگی کاری را در مدیریت دولتی بهبود بخشد.یک کمیته یا یک نیروی کار در واقع یک تشکیلات ایده آل برای استفاده از چندین اصل سازمان دهنده بر مبنای اجتماع پژوهشی می باشد.کمیته ها معمولاً برای حل و فصل مسائل شکل می گیرند.اعضای کمیته غالباً وظیفه دارند که توصیه های ارائه دهنده(امیدوارانه با گرد آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات)مشاهده اینکه چگونه رهبران یک کمیته ها می توانند ایجاد تفاوت کنند یعنی تغییر ایجادکننده کار سختی نیست اگر از جانب رهبری هدایت شود که گفتمان را تشویق کند بر موقعیت بغرنج تمرکز کند عدم قطعیت را بشناسد و گوش دادن فعال به کار کمیته را تشویق کند.این گردهمایی دقیقاً می تواند اجتماع پژوهشی ایده آل باشد.نویسندگان دمکراسی مشارکتی بین شهروند ومدیریت دولتی را بطور وسیع بررسی می کنند اگر شهروند ومدیر به صورت بخشی از یک جامعه پژوهشی عمل کنند مدیریت به چهرچوب شیوه ای که محققان پراگماتیسم از آن دفاع می کنند نزدیکتر می شوند. دمکراسی مشارکتی جایگزینی برای دمکراسی نمایندگی نیست بلکه این دو باید همکاری کنند با این وجود رویکردهای مشارکتی از توانایی بهتری برای رسیدن به راه حلهای برد-برد برخوردارند . آگاهی وشیوه دمکراسی مشارکتی احتمالاً در مدیریت دولتی هنوز در مراحل جنینی خود است . امیدوارانه ، بستر اجتماع پژوهشی یک لنز مفیدی را برای مشاهده این که چگونه دمکراسی مشارکتی می تواند وارد رشته مدیریت دولتی شود و بر آن اثر بگذارد فراهم می آورد. در این صورت دمکراسی مشارکتی پتانسیل لازم را برای شکستن نظامهای عقیدتی خشک ومتعصبانه که ما را از یکدیگر جدا می کند برخوردار است.

بحث ونتیجه گیری:

پراگماتیسم فلسفه ای است که در قرن نوزدهم بوسیله پیرس مطرح شد ومتفکرانی مثل ویلیام جیمز و جان دیووئی آن را بسط دادند . در این فلسفه که به معنای عملگرایی است نوعی نگاه انتقادی به فلسفه های پیشین دارد وبه نتایج عملی بیشتر توجه دارد. عملگرایی به معنای لمس واقعیتهای عینی است که بوسیله تجربه بدست می آید افراد ممکن است عقاید متفاوتی داشته باشند وممکن است که بر علیه یکدیگر باشند اما ایده پراگماتیسم از آن خاصیت برخوردار است که این ایده ها را گرد هم آورد و آن عناصر تاثیر گذار که با واقعیتهای زندگی ما هم خوانی دارند را به هم مرتبط سازند در جهان واقعیتهای پزاکنده ای وجود دارد که ه کدام اجزاء متفاوتی هستند این واقعیتها به احتمال زیاد در اذهان همه افراد جامعه وجود دارد و فردی که واقعیتی را در ذهن خود متصور کند باید آن را با دنیای خود مرتبط کند داستان هندیها وفیل بسیار معروفاست که در آن آنها را به داخل چادری می برند که فیلی در آن قرار داشته وهر کدام که وارد می شد دستش به قسمتی از فیل برخورد می کرد و آنها آن را با واقعیتهای ذهنی خود که قبلاً دیده بودند مرتبط می کردند اما اگر هر کدام کلیت را دیده بود می توانست اجزاء ان را تشخیص دهد.محوریترین مولفه وعنصر پراگماتیسم اجتماع پژوهشی است که به عنوان یک ابزار مفید وموثر می توان استفاده شود . اجتماعپژوهشی به عنوان یک سیستم می تواند افکار وعقاید خشک افراد را بشکند ویک نوع ارتباط بین الذهانی را بوجود آورد اگر در عقاید افراد به نظر خودشان واقعیتهایی وجود دارد اجتماع پژوهشی می تواند به آنها نشان دهد این واقعیت با دنیای عینی بسیار متفاوت است در واقع اجتماع پژوهشی نوعی جریان سیال وروان را در میان افراد بوجود می آورد این اجتماع در همه مکانها از کلاسهای درسی گرفته تا اماکن عمومی وادارات کاربرد دارد .بنابراین اجتماع پژوهشی یک روش کاربردی است که همانگونه که گفته شد می تواند در همه جا استفاده شود چرا که مسائل ومشکلات همواره در پیش روی ما هستند و یک فرد و یک ذهن هیچ گاه نمی تواند برای کل جمع تصمیم بگیرد در این صورت جامعه باید تابع یک صدا باشد و آن عناصر واقعی و موثری که نزد دیگران است در نهایت مستهیل خواهد شد وبه مقاک خواهد رفت.

اجتماع پژوهشی  می تواند یکی از دمکرات ترین روشها باشد ودر واقع می توان دمکراسی به معنای واقعی را در چنین روشی مشاهده کرد که البته با دمکراسی سیاسی که مبتنی بر رای گیری وانتخابات است بسیار متفاوت است . چرا که اجتماع پژوهشی یک روش پویا ومستمر است ودر این روش می توان پدیده ها ومتغیرها را مشاهده کرد وبه بحث گذاشت بنابراین این روش یکی از ارکان دمکراسی باشد و بر اساس این دیده اگر بنا باشد که هر شخصی  مشارکت کند واضهار نظر کند در واقع ما به نوعی توزیع عادلانه می رسیم که هر کسی توانسته صدای خود را به دیگران برساند. یکی از مهمترین خواص اجتماع پژوهشی ارتباط بین افراد است که در آن ما به نوعی توزیع عادلانه می رسیم که هر کسی توانسته صدای خود را به دیگران برساند. یکی از مهمترین خواص اجتماع پژوهشی ارتباط بین افراد است که در آن ما به نوعی عقلانیت ارتباطی می رسیم و ضمن حفظ فردیت فرد در این فرآیند ارتباطی نوعی شخصیت بوجود می اید.سازمانها و به خصوص سازمانهای دولتی همواره با مسائل ومشکلات عدیده ای مواجه می شوند در درون سازمان کارشناسان وخبرگان وجود دارند که هرکسی بر اساس تخصص خود فعالیت می کند مثلاً مهندسان که بیشتر با ابزار واستانداردها سوکار دارند در حد نتایجی که بر اساس استاندارد ها وروشهای علمی که آموخته اند نتایج نهایی را ارائه می دهند اما دیدگاه فنی به احتمال زیاد شاید نتواند منافع جمع را در نظر بگیرد. اجتماع پژوهشی در سازمانها می تواند این متخصصان را گردهم آورد وبر اساس منافع کل سازمان وارتباط آن با جامعه تصمیم گیری ارائه شود. اجتماع پژوهشی دارای ارکان ضروری است که عبارتند از : موقیت بغرنج ومسئله دار، نگرش علمی ودمکراسی مشارکتی می باشد. پراگماتیسم به خوبی  در نتیجه گیری می توان گفت که با در نظر گرفتن فلسفه ی پراگماتیسم و جایگزینی این فلسفه در کشورهای پیشرفته و استفاده عملی از این شیوه در این کشورها چرا نباید ما این روش را در کشور خودمان ایران در سطح جامع به طور اعم و در سازمان ها چه خصوصی و چه دولتی به طور اخص استفاده نکنیم با این حال این روش یک شبه نتیجه نمی دهد و نیاز به برنامه ریزی بلند مدت دارد و شاید در ایران اصلی ترین مشکل،مشکل فرهنگی باشد،فرهنگی امر ملموس نیست که بتوان آن را مثل سازه های ساختمانی جا به جا و تعویض کرد.فرهنگ با ذهنیت های تاریخی ما ارتباط دارد اما این سوال مطرح می شود که از چه طریقی و چه روزنه ای وارد شد و از کجا شروع کرد تا بتوانیم ذهنیت جامعه به طور اعم و ذهنیت مدیران و کارکنان در سازمان ها به طور اخص و متوجه چنین رویکردی کنیم.سوال دوم که نگارنده مطرح می کند که آیا ابزاری مثل اجتماع پژوهشی را به چه طریقی باید معرفی کرد.آیا از طریق آموزش یا به طور خود جوش در کشور ما آموزش تاکنون به ندرت توانسته برخی از مشکلات پیچیده و عمیق ما را حل کند چرا که نگاه افراد اگر بنا باشد ابزاری باشد طبق این تئوری فقط مشکلات عینی و ملموس ما حل خواهد شد.اما مشکلات پیچیده تر هم چنان باقی است و در آخر توصیه هایی ارائه می شود و آن این است که باید فرهنگ ارتباط برقرار کردن و نه آن هم به طور کلامی بلکه به طور ذهنی برقرار شود و از طریق تشکیا اجتماعات غیر رسمی می توان به این هدف رسید.

نوشتن را شروع کنید و اینتر را بزنید