مقدمه
آينده نگاري از اوايل دهه 1990 ميلادي با استقبال بينظيري از جانب سياستگذاران علم و فناوري كشورهاي مختلف، روبرو شد. به گونهاي كه از اوايل اين دهه تاكنون تقريباً بيشتر كشورهاي پيشرفته و بسياري از كشورهاي در حال توسعه و حتي برخي از سازمانهاي بين المللي و منط قهاي، برنامههايي را در اين خصوص تدوين و اجرا نموده اند انجام صحيح و موثر يك پروژه آيندهنگاري مستلزم اطلاع داشتن و آگاهي نسبت به ابعاد يك پروژه آيندهنگاري است. اين ابعاد بايد بخوبي شناخته شوند تا نسبت به انواع موجود براي هر بعد، ديد روشني حاصل دشو . انتخاب نوع خاصي از ابعاد پروژه آيندهنگاري به متغيرها و عوامل مختلفي بستگي دارد. وجود همين متغيرهاست كه باعث ميشود پروژههاي آيندهنگاري در كشورهاي مختلف، متفاوت انجام پذيرد .
ادبيات پژوهش – تعريف آينده نگاري
برخي از پژوهشگران براي آيندهنگاري در حوزههاي مختلف، تعاريف متفاوتي ذكر كرده اند. به عنوان مثال دو پژوهشگر انگليسي به نامهاي بن مارتين عضو مؤسسه پژوهشهاي سياستگذاري علم و تكنولوژي و لوك جورجيو عضو بين آيندهنگاري مؤسسه پژوهشهاي سياستگذاري در مهندسي، علم و فناوري و آيندهنگاري فناوري پژوهشهاي تمايز قايل شده و تعاريفي مجزا ارايه كردهاند مارتين آينده نگاري پژوهشهاي را اينگونه تعريف كرده است : «آيندهنگاري پژوهش فرآيندي است شامل تلاش سيستماتيك به منظور نگاه به آينده بلندمدت علم، فناوري، اقتصاد و جامعه با هدف شناسايي حوزههاي پژوهشهاي استراتژيك و فناوريهاي عام نوظهور كه احتمالاً به بيشترين منافع اقتصادي و اجتماعي منجر مي .»دشو لوك جورجيو آيندهنگاري فناوري را اين چنين تعريف مي :كند «يك ابزار سيستماتيك جهت تشخيص و ارزيابي آن دسته از پيشرفتهاي علمي و فناورانه كه بر رقابتپذيري صنعتي، ايجاد ارزش و كيفيت زندگي تأثيرات بسياري ميتوانند داشته باشند .» در اين دو تعريف بر برخي از جنبه ها تاكيد شده است كه عبارتند از : – تلاش براي بررسي آينده بايستي سيستماتيك باشد ، تا تحت عنوان آيندهنگاري قرار گيرد . – اين تلاشها بايستي درازمدت باشند (معمولاً بين 5 تا 30 ساله) كه ب ه طور معمول فراتر از افقهاي معمول در برنامه ريزيها ست
– آينده نگاري به جاي اينكه مجموعه اي از تكنيكها باشد يك فرآيند است و شامل مشورت و تعامل بين جامعة علمي، سياستگذاران و استفاده كنندگان از نتايج پژوهشها ميباشد. – تأكيد روي شناسايي سريع فناوريهاي عام نوظهور است ، يعني فناوريهايي كه استفاده از آنها منافعي براي بخشهاي مختلف اقتصادي يا جامعه در پي خواهد داشت. اين فناوريها در مرحله پيش رقابتي قرار دارند و ميتوان به منظور توسعه سريع، سرمايهها را به سمت آنها سوق داد. – تأكيد ديگر بر روي پژوهشهاي استراتژيك ميباشد ، يعني پژوهشهاي بنيادي كه به اميد به وجود آوردن مبناي گستردهاي از دانش انجام ميشود و احتمالاً پيش ا زمينه ي براي حل مسائل علمي شناخته شده فعلي يا آتي تشكيل ميدهد. – به منافع (و زيانهاي) اجتماعي تكنولو يژ هاي جديد نيز بايد توجه شود، نه اينكه تنها تأثير آنها بر روي صنعت و اقتصاد مورد توجه قرار گيرد ، ژاپنيها نيز كه بيشترين تجربه را در انجام آيندهنگاري دارند در انجام مطالعات آيندهنگاري خود، آينده نگاري را بدين صورت تعريف كرده اند ،فرآيندي است كه طي آن درك كاملتري از نيروهاي شكل دهنده آينده بلندمدت پيدا ميشود این نيروهاي شكل دهنده، در تدوين و تنظيم سياستها، برنامه ريزيها و تصميم گيريها در نظر گرفته ميشوند. آينده نگاري همچنين شامل ابزارهايي كمي و كيفي براي پايش سرنخها و شاخصهاي شكلگيري روندها و توسعه هاست. آينده نگاري نيازها و فرصتهاي آينده را به ما نشان ميدهد. آيندهنگاري سياست دولتي را تعيين نميكند بلكه به تعديل آن كمك ميكند تا در مقابل تغييرات شرايط زمانه، مناسبتر، انعطا فپذيرتر و مقاومتر باشد . در تعريفي كه فورن ارايه داده است، آيندهنگاري : يك فرآيند سيستماتيك و مشاركتي است كه فراهمكنندة اطلاعات درخصوص آينده و ايجادكنندة چشماندازهاي ميانمدت تا بلندمدت ميباشد به گونهاي كه تصميمات امروزين و بسيج اقدامات مشترك را هدف قرار داده است. در مجموع با در نظر گرفتن تعاريف ارايه شده فوق و ساير تعاريفي كه توسط افراد، م ها وسسه و نهادهاي گوناگون ارايه شده است ميتوان تعريف مفهومي زير را مطرح :دكر “آينده نگاري” ميكوشد تا معرفت و انديشهاي آيندهنگرانه را در ميان “بخشهاي تجاري، دولت و نهادهاي دانش” براي درك فرصتها و تهديدهاي محتمل طي 10 تا 20 سال آينده، در عرصه بازار و فناور يها ايجاد كند و آنگاه با ايجاد و تقويت همكاري ميان اين سه بخش، به جهت دهي فعاليتهاي آنان در راستاي اهداف تعيين شده، ميپردازد.
اهميت و ضرورت انجام آينده نگاري براي كشورها براي رويارويي با تغييرات اقتصادي و اجتماعي، سيستمهاي علم و فناوري بايستي يا از طريق سازگار كردن فناوريهاي فعلي و يا ايجاد و بكارگيري فناوريهاي جديد، قادر به پاسخگويي و تغيير باشند. ارزش آيندهنگاري در آن است كه يك فرصت ساختاريافته را براي نگاه به آينده و بررسي نقش علم و فناوري در آينده، فراهم ميآورد. آينده نگاري، يك پاسخ و به نظر مارتين و ايروين تنها پاسخ قابل قبول براي برطرف نمودن تعارضات ناشي از اولويتگذاري است، تعارضاتي كه بوسيلة افزايش تدريجي هزينه هاي آزمايش ، ها منابع محدود، پيچيدگي تصميمگيريهاي علمي و اعمال فشارهاي مختلف جهت دستيابي به ارزش واقعي پول و در نظر گرفتن جنبههاي اقتصادي اجتماعي، ايجاد ميشود. آيندهنگاري، حداقل در مباني و اصول خود، يك مكانيسم سيستماتيك به منظور فايق آمدن بر پيچيدگيها و وابستگيهاي متقابل تصميمها ارايه ميكند. آينده نگاري، اين عمل را از طريق تحت تأثير قراردادن تصميمگيريهاي بلندمدت در خصوص پژوهشها و بخصوص تسهيل نمودن فرآيند سياستگذاري، هنگامي كه يكپارچگي و هماهنگي فعاليتها در چندين بخش مختلف امري حياتي است، به انجام ميرساند
شناخت گسترده و روزافزوني در اينباره وجود دارد كه آينده نگاري، ابزار مفيدي براي تصميمگيري در ارتباط با سياستگذاري پژوهش هاي و فناوري، چه در سطح ملي و چه منطقهاي و يا حتي در سطوح پايينتر در اختيار ما قرار ميدهد ژاپن بعد از سي سال تجربه، هنوز به طور گسترده از آينده نگاري استفاده ميكند. آينده نگاري در كشورهاي ديگر نيز از آغاز دهه 1990 شروع به تحكيم ريشه هاي خود كرده است . گسترش روزافزون آيندهنگاري ميتواند ظهور يك “قرارداد اجتماعي” جديد بين علوم و جامعه را تسريع كند. بعد از گذشت چندين دهه از زماني كه دولتها و بخش عمومي از منافع قطعي كه نهايتاً از علوم بدست ميآيد و از زمان وقوع اين منافع مطمئن شدند، در حال حاضر به دنبال سرمايهگذاريهاي قابل ملاحظهاي كه در علوم كردهاند، در انتظار منافع مستقيم بيشتر و خاصتري هستند. آينده نگاري ابزاري براي رسيدن به اين هدف است
ابعاد يك پروژه آينده نگاري دسته بنديهاي متفاوتي از ابعاد و اجزاء يك پروژه آيندهنگاري در مقالات، كتابها و متون مختلف ارايه شده است. در اينجا صرفا چند دستهبندي كه شناسايي ش ده است، به همراه توضيح هر بعد يا جزء آورده شده و در ادامه، ابعاد و اجزاء منتخب كه در اين پژوهش مورد بررسي قرار گرفته، توضيح داده ميشوند.